لحون

لغت نامه دهخدا

لحون. [ ل ُ ] ( ع اِ ) ج ِ لحن. آوازها.
- علم لحون؛ علم موسیقی.
لحون. [ ل ُ ] ( ع مص ) خطاکردن در خواندن و در اعراب. لَحن. لَحَن. لحانة. لحانیة. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع لحن آوازها. یا علم لحون. علم موسیقی.
خطا کردن در خواندن و در اعراب لحن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انکار کردن
انکار کردن
علت
علت
تعامل
تعامل
میلف
میلف