لاعج

واژه‌ای عربی است که از ریشه لَعَجَ می‌آید و معنای اصلی آن به سوزش، درد و تأثیر عمیق اشاره دارد. در فرهنگ‌های لغت، به ویژه منتهی الارب که شما به آن اشاره کردید، "لاعج" در عبارت هویً لاعج به کار رفته است. هویً به معنای عشق و دلدادگی است، و وقتی لاعج به آن اضافه می‌شود، مفهوم عشق سوزان و مولم را به خود می‌گیرد. این ترکیب، بیانگر عشقی است که نه تنها شیرین و دلنشین است، بلکه با خود سوز و گداز، درد و رنجی عمیق و تأثیرگذار را نیز به همراه دارد، عشقی که روح و جان را می‌آزارد و آرامش را از انسان سلب می‌کند.

فراتر از یک سوزش ساده است؛ این واژه به یک درد عمیق و درونی اشاره دارد که می‌تواند از عشق، اندوه، حسرت یا هر احساس شدید دیگری نشأت بگیرد. لاعج بیانگر حالتی است که قلب و روح انسان را درگیر می‌کند و تأثیری ماندگار بر جای می‌گذارد. این واژه به ما یادآوری می‌کند که برخی از قوی‌ترین احساسات انسانی، دارای دو روی سکه هستند: لذت و رنج، شیرینی و تلخی. عشقی که این واژه توصیفش می‌کند، عشقی نیست که سطحی و گذرا باشد؛ بلکه عشقی است نافذ که تا عمق وجود انسان نفوذ کرده و هر لحظه حضور خود را با سوزشی دلنشین یا دردناک یادآور می‌شود. این سوزش ممکن است از شور و هیجان بیش از حد باشد یا از غم و حسرت دوری و فراق.

در ادبیات فارسی و عربی، کلماتی نظیر این واژه برای توصیف اوج احساسات و عواطف به کار رفته‌اند. شعرای بزرگ، بارها از این واژه‌ها برای به تصویر کشیدن حالات روحی پیچیده و عمیق بهره برده‌اند. این واژه نه تنها به عشق زمینی اشاره دارد، بلکه می‌تواند نمادی از عشق عرفانی و الهی نیز باشد؛ عشقی که سالک را در راه رسیدن به معشوق ازلی، با سوز و گداز و شوقی وصف‌ناپذیر همراهی می‌کند. این واژه به ما کمک می‌کند تا شدت و گستردگی احساسات انسانی را بهتر درک کنیم و به ظرافت‌های معنایی زبان فارسی و عربی پی ببریم. در نهایت، یادآور این حقیقت است که عمق زندگی و تجربه‌های انسانی، گاه در همین سوزش‌ها و دردهای عمیق نهفته است که به زندگی ما معنا و ابعاد جدیدی می‌بخشند.

لغت نامه دهخدا

لاعج. [ ع ِ ]( ع ص ) هوی ً لاعج؛ عشق سوزان و مولم. ( منتهی الارب ).