قضئه

لغت نامه دهخدا

( قضئة ) قضئة. [ ق َ ض ِ ءَ ] ( ع ص ) مؤنث قَضِی ٔ. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). بوی گرفته از نمی. ( منتهی الارب ). گویند: قربة قضئة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قضی شود.

فرهنگ فارسی

مونث قضئ بوی گرفته از نمی

کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز