فغان داشتن

لغت نامه دهخدا

فغان داشتن. [ ف َ ت َ ] ( مص مرکب ) ناله کردن. در حال فریاد بودن. فغان کردن:
اگر مرده مسکین زبان داشتی
بفریاد و زاری فغان داشتی.سعدی.ولیکن چون عسل بشناخت سعدی
فغان از دست زنبوری ندارد.سعدی.

فرهنگ فارسی

ناله کردن. در حال فریاد بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ورژن یعنی چه؟
ورژن یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز