فرو غلطانیدن

لغت نامه دهخدا

فروغلطانیدن. [ ف ُ غ َ دَ ] ( مص مرکب ) بسوی پایین غلطانیدن. به پائین انداختن از بلندی: اسود شمشیر برحنظله زد و از سر کوه فروغلطانید. ( تاریخ بلعمی ).

فرهنگ فارسی

به سوی پایین غلطانیدن. به پائین انداختن از بلندی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت