سرایچه

لغت نامه دهخدا

سرایچه. [ س َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) سَراچه. خیمه کلان. || سرای کوچک. ( آنندراج ): بخط خویش سرایی بدین نیکویی و چندین سرایچه ها و میدانها... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 144 ). امیر برخاست و به سرایچه خاص رفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 511 ). آنگاه این سرایچه را ویران کنیم و سرایچه ای دیگر بنا کنیم. ( معارف بهأولد ).

فرهنگ عمید

= سراچه

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سرای کوچک. ۲ - خانه اندرونی خلوتخانه. ۳ - صنودقچه ای که درون صندوق بزرگی بود. ۴ - قفسی بی ته که مرغان خانگی را در زیر آن نگاهدارند. یا سراچه آدرنگ. دنیا. یا سراچه ضرب. ضرابخانه دار الضرب. یا سراچه گل. دنیا.
خیمه کلان یا سرا کوچک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تمسک
تمسک
فاسد
فاسد
تسخیر
تسخیر
ژرف
ژرف