سارخ

لغت نامه دهخدا

سارخ. [ رِ ] ( اِ ) سفره.( در تداول غالب لهجه های محلی ایران ). سارغ. سارق.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - دستمال بزرگ که در آن چیزی ببندند بقچه. ۲ - سفره.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت