زوافر

لغت نامه دهخدا

زوافر. [ زَ ف ِ ] ( ع ص، اِ ) کنیزکان که در مشک آب کشند. || زوافر مجد؛ اسباب و امور که بدان مجد قوت گیرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ج ِ زافرة. ( اقرب الموارد ). رجوع به زافرة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قمبل
قمبل
درس
درس
اگزجره
اگزجره
معجر
معجر