زغ زغ

لغت نامه دهخدا

زغزغ. [ زَ زَ ] ( ع ص ) مردم سبک و چست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تهمت کرده در حسب و نسب. ( از اقرب الموارد ).
زغزغ. [ زُ زُ ] ( اِ ) احساس ناملایم در زخم و جراحت و جای سوختگی. ( ناظم الاطباء ).
زغزغ. [ زُ زُ ] ( ع اِ ) مرغی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) کوتاه بالای خرد و حقیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). مردم کوتاه بالا. ( ناظم الاطباء ). || دلو کوچک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دول کوچک. ( ناظم الاطباء ). || کودک. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لاشی یعنی چه؟
لاشی یعنی چه؟
درس یعنی چه؟
درس یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز