زعرور جبلی

لغت نامه دهخدا

زعرور جبلی. [ زُ رِ ج َ ب َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) تفاح بری است و الج نیز خوانند و آرونیا و ذوثلاث حبات نیز خوانند. رجوع به اختیارات بدیعی، ماده قبل و زعرور شود.

فرهنگ فارسی

تفاح بری است و الج نیز خوانند آرونیا و ذوثث حباب نیز خوانند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال تک نیت فال تک نیت فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت