رقون

لغت نامه دهخدا

رقون. [ رَ ] ( ع اِ ) رُقون. زعفران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از مهذب الاسماء ). رقان. ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( متن اللغة ). اِرقان. ( اقرب الموارد ). رجوع به رقان و اِرقان شود. || حنا. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( اختیارات بدیعی ). به معنی حنا باشد و آن برگی است که بکوبند و بر دست و پابندند و بضم اول هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ).
رقون. [ رُ ] ( ع اِ ) رَقون. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). رجوع به رَقون شود.
رقون. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ رقة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به رقة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گودوخ یعنی چه؟
گودوخ یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز