گدا

گدا

تفاوت گداها با راهبان صدقه‌گیر در این است که برخی از این راهبان از درخواست پول خودداری می‌کنند و معیشت آنها از طریق ارائه خدمات دینی، تربیت اخلاقی و حفظ فرهنگ جامعه تأمین می‌شود. این مفهوم به معنای درخواست کمک از دیگران برای دریافت لطف، معمولاً به صورت هدیه‌ای مالی، با کمترین یا بدون انتظار جبران است. فردی که به این شیوه درخواست کمک می‌کند، گدا، قدیو یا دریوزه‌گر نامیده می‌شود. این افراد با ایجاد حس ترحم در دیگران، به جمع‌آوری کمک‌های مالی می‌پردازند و این فعالیت ممکن است به عنوان یک حرفه مشکوک تلقی شود. آن ها معمولاً در مکان‌های عمومی مانند ایستگاه‌های حمل‌ونقل، پارک‌های شهری و بازارها فعالیت می‌کنند. علاوه بر پول، آن‌ها ممکن است درخواست غذا، نوشیدنی، سیگار یا سایر اقلام کوچک نیز داشته باشند. در زبان عامیانهٔ ایرانیان، به افرادی که سمج و ضعیف‌نما هستند و قداوت می‌کنند، اصطلاحاً مثل گداهای سامره گفته می‌شود. این اصطلاح به دلیل این است که گداهای شهر سامره در عراق، در گذشته به خاطر سماجت و مزاحمت‌هایشان در میان مسافران ایرانی معروف بودند.

لغت نامه دهخدا

گدا.[ گ َ / گ ِ ] ( ص، اِ ) در اوستایی گد ( خواهش کردن، خواستن )، هندی باستان گوئیدیو ( خواهش میکنم )، کردی مستعار گهدا ( گدا )، گیلکی گدا. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). || سائل بکف. دریوزه گر. راه نشین. دریوزه گر و سائل. ( آنندراج ). آنکه زبان به سؤال گشاید نزد همه کس. گدای.فقیر. مسکین. کشه. ( صحاح الفرس ). درویش. محتاج: هطرة؛ زاری و تذلل گدا پیش توانگر وقت. ( منتهی الارب )

فرهنگ معین

(گَ یا گِ ) (ص. ) سایل، دریوزه گر.،~ی سامره کنایه از: گدای بسیار سمج.، ~گشنه بسیار فقیر.

فرهنگ عمید

۱. نادار، بینوا.
۲. کسی که وجه معاش خود را به رایگان از دیگران طلب کند.
۳. (صفت ) [عامیانه، مجاز] خسیس.

فرهنگ فارسی

ناداروبینواوکسی که وجه معاش خودرابرایگان ازدیگران طلب کند
( صفت ) آنکه از دیگران چیزی ( پول خوردنی و پوشیدنی ) برای رفع حاجت طلبد در یوزه گر سایل جمع: گدایان: گفت ( ملک ) این گدای شوخ مبذر را... برانید. یا خان. گدایان. ( نرد ) خان. زیرین نرد خان. یک. یا گدای سامره. شخصی که باصرار و سماجت چیزی طلبد.

دانشنامه عمومی

گدا (فیلم). «گدا» ( انگلیسی: The Beggar ( film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به عادل امام اشاره کرد.

جملاتی از کلمه گدا

نخواهم بست دل در وصلت ایماه که وصل تو متاع هر گدا نیست
چو آیینه در دل گدازم نفس را شکستن مبادا طلسم قفس را
در مصاف مسکینان چرخ را زبون یابی با شکوه درویشان شاه را گدا بینی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم