رقصیدنی

واژۀ رقصیدنی صفتی است که از ریشۀ رقصیدن ساخته شده و در دستور زبان فارسی، نقش صفت مفعولی را ایفا می‌کند. این واژه به معنای لایق رقصیدن، شایستۀ رقص یا درخور پایکوبی است و برای توصیف چیزی به کار می‌رود که ویژگی‌های لازم برای برانگیختن رقص یا شادی را دارا می‌باشد. ساختار این کلمه بر اساس قواعد اشتقاق در زبان فارسی شکل گرفته و کاربرد آن بیشتر در متون ادبی و اشعار دیده می‌شود.

در متون کهن و فرهنگ‌های لغت، از جمله در یادداشت‌های مؤلفان قدیمی، این واژه به‌عنوان صفتی با پیوند لیاقت تعریف شده است. برای نمونه، هنگامی که از موسیقی یا حال و هوایی سخن به میان می‌آید که انسان را به جنبش و شادمانی وا می‌دارد، می‌توان گفت آن موسیقی یا فضا رقصیدنی است. این صفت بیانگر کیفیتی است که مستقیماً با احساس نشاط و تحرک مرتبط بوده و در بافتاری هنری و شاعرانه به کار می‌رود.

رعایت دقیق قواعد نگارش فارسی، از جمله استفاده از نیم‌فاصله در ترکیبات وابسته، در نوشتار این واژه و تعریف آن ضروری است. صورت صحیح آن به صورت رقصیدنی (با رعایت نیم‌فاصله میان اجزای تشکیل‌دهنده) ثبت می‌شود و در جایگاه صفت، همواره همراه با موصوف خود به کار می‌رود. کاربرد درست این قواعد نه تنها به حفظ سلامت زبان می‌انجامد، بلکه در انتقال دقیق معنا و غنای ادبی متن نیز نقش به‌سزایی دارد.

لغت نامه دهخدا

رقصیدنی. [ رَ دَ ] ( ص لیاقت ) لایق رقصیدن. درخور رقصیدن. ( یادداشت مؤلف ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اوشاخ
اوشاخ
همپایه
همپایه
حوصله
حوصله
زیبا
زیبا