رخش کردن

لغت نامه دهخدا

رخش کردن. [ رَ ک َدَ ] ( مص مرکب ) سرخ کردن. گلگون ساختن:
بکوبم به گرز گران سَرْت پست
کنم رخش از خون بر و تیغ و دست.فردوسی.ز بس سر که تیغش همی کرد پخش
زمین کرد گلگون و مه کرد رخش.اسدی.چو بر گِل گران بدره ها بخش کرد
همه رنگ رخساره شان رخش کرد.شمسی ( یوسف و زلیخا ).

فرهنگ فارسی

سرخ کردن گلگون ساختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اتی یعنی چه؟
اتی یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز