ذؤوج

لغت نامه دهخدا

ذؤوج. [ ذَ ئوج ] ( ع ص ) احمر ذؤوج؛ سرخی سرخ. سرخ سیر. احمر ذریحیی. احمر قانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال احساس فال احساس فال فنجان فال فنجان فال ای چینگ فال ای چینگ