ذریحی

لغت نامه دهخدا

ذریحی. [ ذَ حی ی ی ] ( ع ص ) احمر ذریحی؛ سرخی سرخ. سرخ سیر. احمر قانی. || ارغوانی. ارجوانی: احمرٌ ذریحی. || منسوب به ذرّیح، فحل معروف از شتران که اشتران نجیب را بدو نسبت کنند.
ذریحی. [ ذَ حی ی ] ( ع اِ ) مادّه عامله قوی که از حشره ذروح ( ذراریح ) گیرند و از آن مشمع سازند. و این ماده را در طب نیز بکار برندلکن باید در استعمال آن نهایت احتیاط مرعی داشت چه ماده ای سخت خطرناک است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
الم یعنی چه؟
الم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز