دینارسنج

لغت نامه دهخدا

دینارسنج. [ س َ ] ( نف مرکب ) سنجنده دینار. کنایه از شخصی که زر بحدی داشته باشد که در شمارآن مشقت انگاشته کارش بوزن نقود انجامیده باشد یا آنکه به حقیقت دینار خوب وارسد و طریق پیدا کردن آن را ماهر باشد. ( آنندراج ). ناقد زر. صراف:
شنید او ز پیران دینارسنج
که زرزر کشد در جهان گنج گنج.نظامی.

فرهنگ فارسی

سنجنده دینار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال رابطه فال رابطه استخاره کن استخاره کن فال کارت فال کارت