دست گسلیدن

لغت نامه دهخدا

دست گسلیدن. [ دَ گ ُ س ِ / س َ دَ ] ( مص مرکب ) دست گسستن.
- دست از دامن کسی یا چیزی گسلیدن؛ جدائی کردن. ( از آنندراج ). دست برداشتن:
شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل.حافظ.

فرهنگ فارسی

دست گسستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال سنجش فال سنجش استخاره کن استخاره کن