دراکه

لغت نامه دهخدا

( دراکة ) دراکة. [ دَرْ را ک َ ] ( ع ص ) نیک دریابنده و تاء آن مبالغه راست. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) حاسه بسیار، گویند: له دراکة؛ او را حاسه فراوانی است. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ). مُدرِک. و رجوع به مدرک شود.
دراکه. [ دَرْ را ک َ ] ( ع ص ) دراکة. دریافت کننده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- قوه دراکه؛ قوه دریافت کننده و فهم و عقل و شعور. ( ناظم الاطباء ): آدمی را قوه ای است دراکه که منتقش شود در وی صور موجودات. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

نیک دریابنده.

فرهنگ فارسی

دریابنده، نیک دریابنده، فهم شعور
۱ - ( صفت ) نیک دریابنده. ۲ - ( اسم ) مدرکه.
دارکه دریافت کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ