لغت نامه دهخدا
بجنگ دعوی داری و سخت تفته زنی
درشت گویی و پرخوار و خستوانه تنی.ابوالعباس مروزی.که از دیبای چین تا خستوانه.شمس فخری.نگر ز سنگ چه مایه بهست گوهر سرخ
ز خستوانه چه مایه بهست شوشتری.معروفی.|| خرقه ای را نیز گویند که از پارچه های الوان دوخته شده باشد. ( برهان قاطع ).