لغت نامه دهخدا
جهانا یافتی کامت کنون زین بیش مخریشم.خسروانی. || محو کردن. || گزیدن. || برکندن. || تراشیدن. || چیدن. || گرفتن با دندان. ( ناظم الاطباء ). || خروشیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ):
پیش آی کنون ای خردومند و سخن گوی
چون حجت لازم شود از حجت مخریش.خسروی.