حوذی

لغت نامه دهخدا

حوذی. [ ذی ی ] ( ع ص ) نیک راننده برانگیزنده بر رفتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

نیک راننده بر انگیزنده بر رفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ریحانه
ریحانه
شهرت
شهرت
فاب
فاب
پوزیشن
پوزیشن