حجیش

لغت نامه دهخدا

حجیش. [ ] ( اِخ ) حخیش. جخشمش، نام جد پنجم زرتشت، در نسخ مروج الذهب. این کلمه در تاریخ طبری بصورت «حخشنش » و در بندهشن و دینکرت بصورتهای «چیحنش موش » و «کاخش موش » دیده شده است. رجوع به مزدیسناو تأثیر آن در ادبیات فارسی جدول مقابل ص 69 شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فنجان فال فنجان