تشیظم

لغت نامه دهخدا

تشیظم. [ ت َ ش َی ْ ظُ ] ( ع مص ) شتاب کردن بر کسی در سخن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): تشیظم علیه بالکلام؛ تخطرف. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جستجو
جستجو
اندک
اندک
گی خار
گی خار
آتو
آتو