ترییع

لغت نامه دهخدا

ترییع. [ ت َ ] ( ع مص ) فراهم آمدن قوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || پاکیزه و افزون شدن طعام و جز آن. || پاکیزه وافزون گردانیدن طعام و جز آن. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال حافظ فال حافظ فال راز فال راز فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی