تأدد

لغت نامه دهخدا

تأدد. [ ت َ ءَدْ دُ ] ( ع مص )سختی نمودن در چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سختی نمودن در چیزی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
حریص
حریص
تقسیم
تقسیم
لحظه
لحظه