لغت نامه دهخدا ( بچنگ آوردن ) بچنگ آوردن. [ ب ِ چ َوَ دَ ] ( مص مرکب ) به دست آوردن. در اختیار گرفتن. به دست کردن: باز دستم بزیر سنگ آوردباز پای دلم بچنگ آورد.انوری.ز شیرین مهر بردارم دگربارشکرنامی بچنگ آرم دگربار.نظامی.