بصقه

لغت نامه دهخدا

( بصقة ) بصقة. [ ب َ ق َ ] ( ع اِ ) زمین سنگلاخ سوخته بلند، ج، بُصاق. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
بصقه. [ ب َ ق َ ] ( اِخ ) ( ارتفاع سنگی ) مکانی است در دشتهای یهودیه و بگمان بعضی همان بشلیت میباشد. ( از قاموس کتاب مقدس ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شکوه
شکوه
بازگشت
بازگشت
سلیطه
سلیطه
کص
کص