لغت نامه دهخدا
( بحرآبادی ) بحرآبادی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بحرآباد: انجیربحرآبادی به نیکوئی معروف است. ( یادداشت مؤلف ).
- امرود بحرآبادی؛ قسمی امرود است و در ذخیره خوارزمشاهی مکرر نام او آمده است. ( یادداشت مؤلف ).
( بحرآبادی ) بحرآبادی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بحرآباد: انجیربحرآبادی به نیکوئی معروف است. ( یادداشت مؤلف ).
- امرود بحرآبادی؛ قسمی امرود است و در ذخیره خوارزمشاهی مکرر نام او آمده است. ( یادداشت مؤلف ).
( بحر آبادی ) منسوب به بحر آباد.