اندایش کردن

لغت نامه دهخدا

اندایش کردن. [ اَ ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اندودن: و بروغنها که هرگز چنان ندیده بود اندایش کرد. ( تاریخ سیستان ).

فرهنگ فارسی

اندودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لطیف
لطیف
همپایه
همپایه
افراهیم
افراهیم
هورنی
هورنی