اقنف

لغت نامه دهخدا

اقنف. [ اَ ن َ ] ( ع ص ) اسب سپیدگردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 21 شود. || مرد خردگوش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). آنکه گوش وی خرد بود. ( مهذب الاسماء ). ج، قُنف. ( مهذب الاسماء ). || مردستبربینی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جزئیات
جزئیات
نشانه
نشانه
چندش
چندش
نکس
نکس