اسفید خار

لغت نامه دهخدا

اسفیدخار. [ اِ ] ( اِ مرکب ) بادآور. بادآورد. اسپیدخار. شوکةالبیضاء. رجوع به بادآور شود.

فرهنگ فارسی

باد آور. اسپید خار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مهار
مهار
مطیع
مطیع
سنگلاخ
سنگلاخ
نام
نام