اجتحار

لغت نامه دهخدا

اجتحار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سوراخ ساختن برای خود: اجتحر له جحرا. ( منتهی الارب ). خویشتن را سوراخی ساختن ( تاج المصادر بیهقی )، چنانکه موش و روباهی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زورق
زورق
سایکو
سایکو
اعتبار
اعتبار
توحید گوی
توحید گوی