لغت نامه دهخدا
جر و منجر داشتن.[ ج َ رُ م َ ج َ ت َ ] ( مص مرکب ) با کسی مجادلات لفظی داشتن. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به جر و منجر شود.
جر و منجر داشتن.[ ج َ رُ م َ ج َ ت َ ] ( مص مرکب ) با کسی مجادلات لفظی داشتن. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به جر و منجر شود.
با کسی مجادلات لفظی داشتن
💡 ب - به پا داشتن حكومت جمهورى اسلامى مبتنى بر ضوابط اسلام، متكى به آراء ملت.
💡 دین من شاها به ذات توست ایمان داشتن وین به دوران چنین کفر است پنهان داشتن
💡 11. آز، با ميل سيرى ناپذير و گرايش به داشتن، اندوختن، انباشتن و توسعه اقتصادى
💡 او پس از داشتن چندین شغل عجیب سرانجام در سن ۲۲ سالگی نقاشی را شروع کرد.
💡 گر بری فرمان یزدان کی بود حاجت تو را هر دم از درگاه سلطان گوش فرمان داشتن
💡 نمودی: کاوحدی را جمع خواهم داشتن، اکنون نباشی جمع، تا روزی پریشانش نمیسازی