لغت نامه دهخدا
لاهج. [ هَِ] ( اِخ ) لاهجان. لاهیجان نام ناحیتی به گیلان. از آنجاابریشم لاهجی خیزد اما نیکو نبود. ( معجم البلدان ).
لاهج. [ هَِ] ( اِخ ) لاهجان. لاهیجان نام ناحیتی به گیلان. از آنجاابریشم لاهجی خیزد اما نیکو نبود. ( معجم البلدان ).
شعر و مرکز شهرستان لاهیجان ( گیلان ) در ۴۱ کیلومتری خاور رشت. طول ۵٠ درجه ۲٠ ثانیه عرض ۳۷ درجه و ۱۲ دقیقه و ۳٠ ثانیه. کوهستانی جنگلی چمن زارهای طبیعی حدود ۳۱/۳۸۳ تن سکنه پنج کارخانه چایسازی بزرگ دو کارخانه برنج کوبی. آثار قدیمی: مسجد جامع مقبره چهار پادشاهان و مسجد اکبریه محصول چای و برنج.
لاهجان لاهیجان نام ناحیتی بگیلان
💡 به نظر نمیرسد لاهیجان برای جغرافیدانان اولیهٔ عرب شناخته شده بوده باشد، گرچه حدودالعالم که اول بار به عنوان لاهجان بدان اشاره میکند، آن را یکی از هفت منطقه بزرگ جنوب شرق گیلان در بیه پیش میداند. در سالهای میانی قرن سوم، بخشی از قلمروهای جستانیان یا وهسودان بن جستان جستانی بود که پهنه گیلان و مناطق داخلی دیلم را در بر میگرفت. لاهیجان در سال ۷۰۵ ه.ق به دست اولجایتو فتح شد و امیر تیمور به آن لشکر کشید. پس از تیمور، سید امیر بیک و نوادگان وی –از سادات کیایی– بر شهر لاهیجان حکومت کردند. پس از سقوط حکمرانان کیایی، حاکمان صفوی در این شهر حکومت کردند. از حوادث ناگوار و مهم در تاریخ لاهیجان، طاعون در سال ۷۰۳ ه. ق، آتشسوزی سال ۸۵۰ ه.ق و اشغال آن توسط روسها در سال ۱۷۲۵ میلادی است. در سال ۱۲۳۰ ه.ق لاهیجان دچار زلزله شد و در سال ۱۲۴۶، بار دیگر طاعون در آن کشتار کرد.