حسن حلیمی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با حسن حلیمی
جهان مست است نرمی کن که من ایدون شنودهستم که با مستان و دیوانه حلیمی بهتر از تندی
از کریمی و حلیمی است که می بنیوشی نعرهٔ زاغ و زغن چون نغم موسیقار
باقیان جمله غرق نفس و هوی مانده اند از حلیمی تو شها
مرکب است کریمی در او به خلقت و طبع بدان صفت که حلیمی به بردبار اندر
به قضا حاجت پیش تو ستادستم وز حلیمی به تو اندر نفتادستم