تیر بوته

لغت نامه دهخدا

تیر بوته. [ رِ / رْ ت َ / ت ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) نوعی از صنایع و آن چنان است که تیراندازان کامل بر آماج، به تیرهائی که از کمان افکنده باشند گلها و جانوران نقش کنند. ( آنندراج ):
بی تو رفتم سوی گلشن خلعتم را پیش کرد
همچو تیر بوته شاخ گل دلم را ریش کرد.وحید ( از آنندراج ).

جمله سازی با تیر بوته

💡 زان یک دو سه صلب دیده چون سندان کون سوخته همچو بوته زر گر

💡 آنچه از ميان مدينه هاى فاضله مى رويد مانند تلخه اى كه در كنار بوته هاى گندم و ياخار در كشتزار مى رويد، پنج دسته اند:

💡 تا تو نگدازی چو زر در بوته عشق مجاز کی شه عشق حقیقت سکه ات بر زر زند

💡 يعنى تو كه امروز براى من حديث پيامبر را مى خوانى در زمان على بن ابى طالب و حسينبن على عليهما السلام چرا اين حديث را در بوته فراموشى قرار دادى ؟

💡 زیستگاه طبیعی آن کوه‌های مرطوب نیمه‌گرمسیری یا گرمسیری، بوته‌های خشک نیمه‌گرمسیری یا گرمسیری، زمین‌های کشاورزی، کشت کلان و مناطق شهری است.

💡 آنقدر باش درین بوته که دل آب شود آب چون شد دلت از هر دو جهان دست بشو

استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز