لغت نامه دهخدا
گوش یازی. ( حامص مرکب ) نیوشه. ( لغت فرس ص 443 ذیل نیوشه ). استراق سمع. استماع. ( یادداشت مؤلف ).
- گوش یازی کردن؛ تیز کردن گوش برای شنیدن. ( یادداشت مؤلف ).
گوش یازی. ( حامص مرکب ) نیوشه. ( لغت فرس ص 443 ذیل نیوشه ). استراق سمع. استماع. ( یادداشت مؤلف ).
- گوش یازی کردن؛ تیز کردن گوش برای شنیدن. ( یادداشت مؤلف ).
استراق سمع نیوشه.
💡 بی خطر باش هر کجا باشی با ظفر یاز هر کجا یازی