کلک رانی
جمله سازی با کلک رانی
من از لعنت نترسم هم تو دانی اگر خوانی و گر رانی تو دانی
نزدیک رسم، رانی و از دور زنی تیر دشوار بود قصه ی من در طلب تو
گر به بت خانه فرستی و اشارت رانی به پرستیدنِ لات و هبل آنجا باشم
به زال آنگهی گفت تندی مکن بر اندازه باید که رانی سخن
ما را به سر چاه بری دست زنی لاحول کنی و دست بر دل رانی
پریوار در پرده رانی سخن بیا پرده از کار خود برفکن