چهار تکبیر کردن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با چهار تکبیر کردن
زان دو محراب نشین هندو زنارپرست پیش کفار به دریوزه تکبیر شدیم
زان که چشم بد بدان عارض رسد زود در ده بانگ تکبیر ای پسر
هر یکی بر نیتی تکبیر کرد در نماز آمد به مسکینی و درد
فراموشم نخواهی شد چو الحمد در آن دم که به تکبیر آوری باد
سوسن با تیغ و سمن با سپر هر یک تکبیر غزا میکند
تکبیر فتح گوید سیاره چون برانی با فکرت مصور با نصرت مجسم