پیر مرتاض حکیم

لغت نامه دهخدا

پیر مرتاض حکیم. [ رِ م ُ ض ِ ح َ ] ( اِخ ) نام مردی شطرنجی، معاصر میرعلیشیر نوائی. این مرد در زمان واحد با دو حریف ماهر شطرنج میباخت با یکی در حضور و با دیگری در غیاب. ( ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 3 ) ( سعدی تا جامی ص 517 ).

فرهنگ فارسی

نام مردی شطرنجی معاصر میر علیشیرنوایی

جمله سازی با پیر مرتاض حکیم

مستكبران به عكس مرتاضان، از پرخاشگرى و تعرض به ديگران كه دگرآزارى ودگرتباهگرى باشد خوششان مى آيد.
او بعدها از مسيحيان مؤ من و مرتاض شد و املاك وسيع خود را در اختيار مسيحيان ايران قرارداد.
4 پراناياما: در اين مرحله مرتاض بايد نفس كشيدن خود راكنترل كند و تحت نظم ويژه اى در آورد، و در آغاز بايد روش نفس كشيدن مخصوص ‍رياضت كشان را فراگيرد.
به نیم جان شده راضی چو مرغ نو بسمل به بوی دل شده قانع چو مردم مرتاض
و اينك در همين عصر حاضر از اين مرتاضان هندى و ايرانى و غربى جماعتى هستند، كهانواعى از اينگونه كارهاى خارق العاده را مى كنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال مکعب فال مکعب فال انبیا فال انبیا فال سنجش فال سنجش