پیاز عنصل

لغت نامه دهخدا

پیاز عنصل. [ زِ ع ُ ص ُ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) پیاز صحرائی. اسقیل. رجوع به پیاز دشتی شود.

فرهنگ فارسی

پیاز صحرایی اسقیل

جمله سازی با پیاز عنصل

عشق مردان بود به راه نیاز عشق تو هست سوی نان و پیاز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال ورق فال ورق فال رابطه فال رابطه فال مکعب فال مکعب