وارد گشتن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با وارد گشتن
ما در این شهر گداییم و گدای خودتیم به تو وارد شده نازل به فنای خودتیم
نصّ قرآن به نام خالق ما وارد است قوله «له الاسما»
بر آدمی ز غفلت اگر واردی رود تو نیز درگذر که ز فرزند آدم است
تیغ حیدر صفدر آنچنان دو نیمش کرد کز فراز زین یکسر وارد جحبمش کرد
غریبی گر شود وارد به ایشان به چشم خود نهند از مهر، جایش
گفت شه بهر چه مقصود آمدی چیست مطلب کاین چنین وارد شدی