هرهر خندیدن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با هرهر خندیدن
چه کند سختی ایام به ما بی خبران؟ کار کبک است به هر کوه و کمر خندیدن
زان سر تیر یکی غنچه، یکی خندان است تا بدانی که نباشد ز دو سر خندیدن
چه باشد خار گریان رو که چون سور بهار آید نگیرد رنگ و بوی خوش نگیرد خوی خندیدن
در چمن خندیدن گل نوحه برخود کردن است غنچهای را وقت خوش کز دود گلخن بشکفد
گر نه در دل داشتی کز رشک گریم زار زار پیش من رخ در رخ اغیار خندیدن چه بود؟
به روز حشر که کار همه گریستن است «محیط» راست به مهرش شعار خندیدن