نسبتی عراقی

لغت نامه دهخدا

نسبتی عراقی. [ ن ِ ب َ ی ِ ع ِ ] ( اِخ ) از شاعران قرن یازدهم است. رجوع به مآثر رحیمی ج 2 ص 1386 و فرهنگ سخنوران ص 600 شود.

فرهنگ فارسی

از شاعران قرن یازدهم است.

جمله سازی با نسبتی عراقی

سیسیلیانا که بیشتر در تونالیته مینور با ریتم نقطه‌دار نواخته می‌شود نسبتی دور نیز با جزیرهٔ سیسیل و حال‌وهوای روستایی آن دارد. این فرم موسیقایی به‌خصوص در آریاهای اپرای دورهٔ باروک رایج بود.
به رویت نسبتی کردیم روی ماه تابان را کلاه حسن، أو زآن روز برخورشید می ساید
صد بیابان در میان دارند از بی نسبتی گر به ظاهر کوه با صحرا به هم پیوسته است
این فرمول کمیتی بدون بُعد است و نسبتی را توصیف می‌کند که برای همهٔ واحدهای اندازه‌گیری به‌طور یکنواخت در سراسر فرمول اعمال می‌شود. اگر مقدار عددی
علیرغم نام فامیلی یکسان دینو هیچ نسبتی با روبرتو باجو فوتبالیست بزرگ و سابق ایتالیایی ندارد.
نسبتی محراب ابرو را به هر محراب نیست آن چه در دل و آنچه در گل جا کند یک باب نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسکل یعنی چه؟
اسکل یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز