ناهار کشیدن
جمله سازی با ناهار کشیدن
نقل شده كه ناصر الدين شاه در سبزوار به خانه مرحوم ملا هادى سبزوارى رفت و برروى حصيرى كه فرش اطاق تدريس بود نشست. ازقول شاه نقل مى كنند كه: من گفتم ناهارى بياورند تا خدمت شما صرف طعام كرده باشيم. حاجى بدون اينكه از محل خود حركتى بكند، خادم خود را امر به آوردن ناهار كرد.
ستارخان پس از صرف ناهار مفصلی که در چادر آذربایجانیهای مقیم تهران تدارک دیدهشدهبود به سوی محلی که برای اقامتش در منزل صاحب اختیار (محلی در خیابان سعدی کنونی) در نظر گرفته بودند رهسپار شد.
در تبعید، به توصیهٔ آیتالله منتظری، خانه ششصد متری عبدالله نوری در قم را خرید و آن را به مدرسۀ طلاب تبدیل کرد. او می کوشید در این مدرسه طلبهها را تأمین کند تا نیاز مالی به خانواده نداشته باشند. به طلاب صبحانه ناهار و شام داده می شد و اگر مخارج جانبی پیدا می کردند، مریض می شدند، یا ازدواج می کردند، به آنها کمک میشد.
پس نزديك بود كه آن را قبول نكند تا آنكه الزام كردم او را برقبول. پس گرفت آن را باز برگشت و آن را گذاشت. پس او را ملزم نمودم. پس گرفتو من با او ناهار خوردم و در پيش روى او راه رفتم، چنانچه در خواب به آن ماءمور شدهبودم و او را وصيّت نمودم به كتمان. والحمدللّه و صلّى اللّه على سيّد المرسلينمحمّد وآله الطاهرين.