مین باشی گری
فرهنگ فارسی
جمله سازی با مین باشی گری
در آن راهش که روزی دیده باشی ز مهرش گرد سر گردیده باشی
ترا بهتر کجا باشد از این کار که باشی راست اندر نزد دادار
گر سخن خواهی با تو سخن آرد به میان ور خمش باشی خاموش نشیند به کنار
چشم از رخ خوبان نکنم جانب محراب بر ابروشان عشوه نما بلکه تو باشی
سر و جان چیست چون اسرار دیدی تو باشی بیشکی گریار دیدی
دیده باشی تشنه مستعجل به آب جان به جانان همچنان مستعجل است