مرغول کردن

لغت نامه دهخدا

مرغول کردن. [ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تافتن. بافتن موی. مجعد ساختن موی. تجعید. ( منتهی الارب ). تقصیب. ( المصادر زوزنی ). قصابة، قصیبة؛ مرغول کرده [ موی ]. || تحریر کردن و نغمه خواندن:
خدای را که ز واعظ سؤال فرمایند
که با کراهت الحان چرا کند مرغول.شاه قاسم.

جمله سازی با مرغول کردن

💡 جوان چون بدید آن نگاریده روی به سان دو زنجیر مرغول موی

💡 نکهت مشک ختا دیگر نیاید خوش مرا گر صبا آن طره مرغول را بر هم زند

💡 ز هر حدیث به آواز مطربی کن گوش که عندلیب ز مرغول او برد دستان

💡 خواب نهان، در سر شهلای شوخ تاب عیان، در سر مرغول شست

💡 یاقوت بمی شسته و آراسته خورشید مرغول گره کرده و کاکل زده شانه

💡 بر رخ رخشان آن میر بتان تیره و مرغول و سر در یکدیگر

مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
هورنی یعنی چه؟
هورنی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز