لنگر خیشی
ویکی واژه
جمله سازی با لنگر خیشی
بود بنیاد عزمش را ز چرخ بیستون کوشش سزد کشتی حزمش را ز کوه بیستون لنگر
قامت خم میشود مانع ز رفتن عمر را سنگ اگر لنگر در آغوش فلاخن میکند
لنگر نتوان کرد درین عالم پرشور چون موج ازین بحر پرآشوب گذر کن
از ساحل است لنگر من گرچه بیشتر از یک پیاله قلزم پرشور می شوم
بیقرار عشق در یک جا نمی گیرد قرار کوه اگر لنگر شود دریا نمی گیرد قرار
لنگر کشتیِّ دل، شکستن کشتی است ترسم اگر نشکنی قرار نیابی