لغت نامه دهخدا
قیاس شرطی. [ س ِ ش َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) مقدمات هر قیاس ممکن است شرطی محض باشد و ممکن است حملی محض باشد و ممکن است مرکب از حملی و شرطی باشد. ( فرهنگ فارسی معین از تهافت التهافت ص 436 ).
قیاس شرطی. [ س ِ ش َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) مقدمات هر قیاس ممکن است شرطی محض باشد و ممکن است حملی محض باشد و ممکن است مرکب از حملی و شرطی باشد. ( فرهنگ فارسی معین از تهافت التهافت ص 436 ).
مقدمات هر قیاس ممکن است شرطی محض باشد و ممکن است حملی محض باشد و ممکن است مرکب از حملی و شرطی باشد.
💡 خردت را هنر نکرد قیاس هنرت را خرد ندید کران